بقیه پارت۲

<br>
رفتم داخل<br>
محو تماشا بودم که<br>
برایان: وونها بیا اینجا<br>
با لبخند از رو خجالت گفتم: ع.. عا<br>
رفتم سمتش<br>
من و برد سمت اتاق مامانش<br>
مامان برایان: گفتم این طرح خوب نیستتت(عصبانیت)<br>
برو بیرونن<br>
زنه با بغض رفت بیرون<br>
برایان نمیبینی سرم شلوغههه<br>
برایان: مامان ابجیه رایکا رو اوردم<br>
مامان برایان: •<br>
•عاح ببخشید داریم یکم اوفت میکنیم اعصابم خورده<br>
با استرس: عااو نه موردی نیست<br>
•برایان برو بیرون<br>
برایان؛ باش<br>
رفت بیرون<br>
•خب بشین<br>
نشستم رویه مبل <br>
•ببین دختر قبل از این ک من طرح هات رو ببینم بزار یه چیز هایی رو بگم<br>
اگر قبول شدی باید پنج یا شیش تا طرح مختلف تویه یک هفته برام بزنی چون کارم خیلی عقبه اما در عوضش بهت پول خوبی میدم<br>
طرح هات اگر بد بشن همینجوری ک با اون زن رفتار کردم با تو هم رفتار میکنم<br>
من داره شرکتم برشکست میشه<br>
اگر تا آخر هفته بعد <br>
لباس هایه جدید و با مدل ها و رنگ بندی هایه جدید ندم بیرون<br>
برشکست میشم و این باعث میشه من افسردگی بگیرم<br>
اینم بدون سروقت بیا سروقت برو<br>
حرف به غیر از کار هم نمیزنیم تمام حله؟ <br>
+ب... بله<br>
•خب ببینم طرح هات رو<br>
با استرس رفتم نزدیک میزش طرح هارو دادم بهش<br>
با کلی دقت نگاهش کرد<br>
لب هایی ک با رژ قرمز خیلی روشن حجیم شده بود رو خیس کرد<br>
و عینکش رو گذاشت تا بنونه واضح تر ببینه<br>
خیلی قیافش توهم بود<br>
ترسیده بودم<br>
پوست دستم رو میکندم<br>
تویه دلم؛ وای... ینی انقدر بده کارم ک اونجوری نگاهشون میکنه؟؟؟ <br>
•چند سالته؟ <br>
+ب.. بیست خانوم<br>
•خب طرح هات... <br>
از استرس زیاد عرق سرد میریختم<br>
•طرح هات خیلی عالین و قبولی<br>
با خوشحالی نگاهش کردم <br>
+و... واقعاااا؟ <br>
•بله <br>
+وای ممنونم <br>
•حرف های اولم یادته؟ <br>
+بله بله<br>
•خب همین الان برو یه طرح جدید واسم بکش ببینم در چه حدی<br>
+چشم چشم<br>
با خوشحالی نشستم رویه مبل<br>
خیلی ذوق داشتم<br>
•عاح خستگیم در رفت خدارشکر یه طراح پیدا شد<br>
نشستم با دقت<br>
شروع کردم به طراحی کردن<br>
یک ساعتی بود&nbsp; پاش نشسته بودم<br>
بعد از یک ساعت تمومش کردم<br>
+اخ کمرم<br>
+خانوم تموم شد<br>
•بیار ببینمش<br>
طرح رو بردم سمتش<br>
•عالیه دختر خیلی محشره تا اخر این هفته پنج تا طرح دیگه ازت میخوام در ضمن<br>
اخر هفته پولت رو هم میدم<br>
+وای ممنونمممم<br>
•خب برو خونه از الان شروع کن به کشیدن طرح<br>
خانوم اچا بیاید این طرح رو بدین به خیاط ها بگین مثل همین بدوزن دقیقا همینطوری<br>
ادامه دارد..&nbsp; <br>
دیدگاه ها (۱۰)

حالومبد

بچم حمایت شه@kookikooki_m

پارت2

اونایی که گذارشم زدن(صاکنش وادقانه من: 🖕🖕

زندگی نامعلوم

پارت چهلو ششسلام مامان من برگشتممامانم:سلام نفس مامان خوشبرگ...

همیشگی من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط